پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 9 روز سن داره

هدیه قشنگ زندگی ، پرهام قند عسل

پرهام در تهران

سلام    پنچشنبه 90/11/27شب پرهام كوچولو ساعت يك بامداد رسيد خونه خاله ليدا ، توي هواپيما خيلي شيطوني مي كرد و موقع پياده شدن هم سر وصدا زياد كرده و تازه سالن ترانزيت  تا دم آژانس رو هم  سوار كالسكه اش شده بود  . پرهام در تهران:  تو ي خونه خاله ليدا خيلي بهش خوش مي گذره خاله جون براش دو تا ماشين يه جوجه اردك و يه توپ قرمز خريده ولي پرهام كوچولو همش تو آشپز خونه است و با درب هاي كابينت بازي مي كنه هي پله هاي آشپز خونه رو بالا و پايين ميره و بي محابا بدو بدو ميكنه ، خلاصه حالش كمي بهتر شده و داره يواش يواش شير مي خوره .... 
1 اسفند 1390

وروجك كوچولو

  سلام  من پرهامم ، مامانم ميگن خيلي شيطون شدم همش ميرم سر كشوي تختم لباسامو در ميارم و خودم ميشينم  توي كشوي تختم يا هي لباسمو مي برم ميريزم توي لباس شويي و هي در ميارم يا با شيطوني تمام بالش ميذارم زير پام و هرچي اسباب بازي دارم توي كمد و قفسه هام مي ريزم كف اتاقم و مي خندم  نمي دونم شما ميگين من واقعا شيطون و كنجكاو شدم ...!    ...
23 بهمن 1390

پرهام هنوز سرما خوردگي اش خوب نشده

هنوز هم پرهام كوچولو مريضه و بهبود پيدا نكرده پنج شنبه دوبار سرم بهش وصل كردن اخه هيچي نمي خوره يك هفته است لب به شير نزده و هيچ غذايي نمي خوره اين ويروس لعنتي بد جوري پرهامي رو اذيت مي كنه  دعا كنيد زود خوب شه بتونه غذا و شير بخوره خيلي لاغر شده و همش بي حاله اميدوارم كه هيچ بچه اي مريض نشه و فرشته هاي مهربون هميشه مواظبشون باشن   ...
23 بهمن 1390

سرما خوردگي سه باره پرهام

بازم پرهام مريض شده ، هفته گذشته بود كه كمي بهتر شده بود ولي از ديروز بازم ويروس جديد سرما خوردگي به قول عمو دكترت از هوا گرفتي و چيزي نمي خوري از ديشب تب كردي ماماني خيلي نگرانته و تا مريض ميشي سريع وزن كم ميكني اخه كوچولي نازنم سعي كن زود خوب بشي      ...
19 بهمن 1390